و خداوند وحی فرستاد که تو را حاکم شرق و غرب زمین گردانیدیم. ذوالقرنین گفت؛ خدیا مأموریتی بس بزرگ به من عطا کردی، من چگونه با دشمنان مبارزه کنم و با چه زبانی با مردم صحبت کنم.
خداوند وحی فرستاد به زودی به تو شرح صدر عطا می کنم و علم و دانشی و قدرتی به تو می دهم، تا بر همه چیز آگاه شوی و هر پنهانی را بدانی، نور و تاریکی را مسخر تو می گردانم تا همه انسانها گرداگرد تو جمع باشند. حرکت ذوالقرنین به
[116]
سراسر نقاط جهان آغاز شد و در ابتدای کار شروع به جمع آوری سپاه کرد.
سپاهی که شامل چهار لشگر و هر لشگر ده هزار نفر بود، ذوالقرنین با حکم پروردگار به سوی غرب حرکت کرد و به هر سرزمینی که می رسید، آنان را به خداپرستی دعوت می کرد و اگر مردم پاسخ دعوت او را نمی گفتند؛ سرزمینشان در ظلمت و تاریکی فرو می رفت و سراسر شهرشان سیاه می شد، تا اینکه دعوت ذوالقرنین را می پذیرفتند.
ذوالقرنین در میان ابرها می نشست و آنها را به خدمت خود می گرفت، او بر همه نقاط آسمانها و طبقات زیرین زمین قدم می گذاشت.